خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نگهبانی
[اسم]
le gardiennage
قابل شمارش
مذکر
1
نگهبانی
مراقبت، محافظت
تصاویر
کلمات نزدیک
gardien de but
gardien
gardez la monnaie.
garderie
garder une poire pour la soif
gardienne
gardon
gardé
gare
garenne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان