خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چهچهه زدن
2 . زمزمه کردن
3 . قان و قون کردن (بچه)
[فعل]
gazouiller
/ɡazujˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: gazouillé]
[حالت وصفی: gazouillant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
چهچهه زدن
1.Oiseaux qui gazouillent
1. پرندگانی که چهچهه میزنند.
2
زمزمه کردن
مترادف و متضاد
murmurer
3
قان و قون کردن (بچه)
1.Le bébé gazouille tranquillement dans son berceau.
1. بچهای که آرام در گهوارهاش قان و قون میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
gazon
gazole
gazoduc
gazinière
gazeux
gazouillis
gazéifier
gaélique
gaëlle
gdf
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان