خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چسبناک
2 . لیز
[صفت]
gluant
/glyɑ̃/
قابل مقایسه
1
چسبناک
2
لیز
لزج
1.J'ai touché du poisson, j'ai les mains gluantes.
1. من یک ماهی را لمس کردم [به یک ماهی دست زدم]، دستهایم لزج است.
2.La terre de ce jardin est gluante.
2. زمین این باغ لیز است.
تصاویر
کلمات نزدیک
glu
glouton
glousser
gloussement
glotte
glucide
glycémie
glycérine
gnognotte
gnome
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان