خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بذر
[عبارت]
graine de
/ɡʁɛn də/
1
بذر
تخم
1.Le boulanger vend du pain à la graine de lin.
1. نانوا نان با تخم کتان میفروشد.
2.Pierre sème dans le jardin les graines de ses légumes.
2. "پییر" بذرهای سبزیجات را در باغچه میکارد.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "بذر" یا "تخم" است که کنایه از "رگ و ریشه" نیز هست.
تصاویر
کلمات نزدیک
graine
grain de beauté
grain
graillon
graffiti
graisse
graisser
graisseux
grammaire
grammatical
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان