خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متنفر بودن
2 . از همدیگر متنفر بودن
3 . از خود متنفر بودن
[فعل]
haïr
/’aiʀ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: haï]
[حالت وصفی: haïssant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
متنفر بودن
نفرت داشتن، بیزار بودن
مترادف و متضاد
détester
honnir
haïr quelque chose
از چیزی متنفر بودن
1. Il avait de bonnes raisons pour vous haïr.
1. او دلایل خوبی برای متنفربودن از شما داشت.
2. Je hais l'injustice !
2. چقدر من از بیعدالتی بیزارم!
3. Va, je ne te hais point.
3. برو، ذرهای ازت متنفر نیستم.
2
از همدیگر متنفر بودن
از یکدیگر متنفر بودن
(se haïr)
1.Ces deux hommes se haïssent cordialement.
1. این دو مرد قلباً از هم متنفرند.
2.Pourquoi nous haïr ?
2. چرا از همدیگر متنفریم؟
3
از خود متنفر بودن
(se haïr)
1.Il se hait lui-même.
1. از خودش متنفر است.
2.La vraie et unique vertu est de se haïr.
2. اصلیترین و خاصترین ویژگی متنفربودن از خود است.
تصاویر
کلمات نزدیک
haïku
haye
havre
havane
hauteur
haïssable
haïti
haïtien
heaume
hebdomadaire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان