1 . سلسله‌مراتب برقرار کردن
[فعل]

hiérarchiser

/ˈjeʀaʀʃize/
فعل گذرا
[گذشته کامل: hiérarchisé] [حالت وصفی: hiérarchisant] [فعل کمکی: avoir ]

1 سلسله‌مراتب برقرار کردن بر اساس سلسله‌مراتب سازمان‌دهی کردن

  • 1.Il hiérarchisa ses priorités.
    1. او الویت‌هایش را بر اساس سلسله‌مراتب سازمان‌دهی کرد.
  • 2.Le chef de projet doit hiérarchiser les tâches.
    2. مدیر پروژه باید (بین) وظایف سلسله‌مراتب برقرار کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان