1 . زشت 2 . وحشتناک
[صفت]

horrible

/ɔʀibl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: horrible] [جمع مونث: horribles] [جمع مذکر: horribles]

1 زشت بد قیافه

  • 1.Isabelle, elle est horrible.
    1. ایزابل، او زشت است.
  • 2.Je suis une personne horrible.
    2. من آدم بد قیافه‌ایی هستم.

2 وحشتناک ترسناک

  • 1.J'ai fait un horrible cauchemar et je n'ai pas pu me rendormir.
    1. یک کابوس ترسناک دیدم و نتوانستم دوباره بخوابم.
  • 2.La scène de l'accident était horrible.
    2. صحنه تصادف وحشتناک بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان