خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خارج از
[عبارت]
hors de
/’ɔʀ də/
1
خارج از
بیرون از
1.Il est hors de la ville.
1. او بیرون شهر است.
2.Les circonstances sont hors de mon contrôle.
2. شرایط از کنترل من خارج است [خارج از کنترل من است].
تصاویر
کلمات نزدیک
hors d'oeuvre
hors
horripiler
horripilant
horrifié
hors de doute
hors de lui
hors de prix
hors-bord
hors-d'œuvre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان