خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رطوبت
[اسم]
l'humidité
/ymidite/
قابل شمارش
مونث
1
رطوبت
نم، نمناکی
1.J'ai vu des traces d'humidité sur le sol de la cave.
1. من ردپاهایی نمناک در کف غار دیدهام.
2.L'humidité de l'air est importante dans les pays tropicaux.
2. رطوبت هوا در کشورهای استوایی مهم است.
تصاویر
کلمات نزدیک
humidifier
humide
humeur
humer
humecter
humiliant
humiliation
humilier
humilité
humoriste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان