خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رهن گذاشتن
[فعل]
hypothéquer
/ipɔteke/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: hypothéqué]
[حالت وصفی: hypothéquant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
رهن گذاشتن
وثیقه قرار دادن، گرو گذاشتن
1.Il a hypothéqué sa maison car il a des difficultés financières.
1. او خانهاش را رهن گذاشته است چون مشکلات مالی دارد.
2.J'ai plus rien à hypothéquer.
2. من دیگر هیچ چیزی برای گرو گذاشتن ندارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
hypothécaire
hypothèse
hypothèque mobilière
hypothèque de premier rang
hypothèque de deuxième rang
hypothétique
hystérie
hystérique
hyène
hâle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان