خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سیبزمینی هندی
[اسم]
l'igname
/iɲam/
قابل شمارش
مونث
1
سیبزمینی هندی
یم
1.Ce igname était sur le point de fleurir.
1. این سیبزمینی هندی در آستانه گل دادن بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
igloo
ifop
if
iep
idéologie
ignare
ignifuge
ignifuger
ignoble
ignominie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان