خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مقلد
2 . پیرو (سبک هنری)
3 . (فرد) مقلد
[صفت]
imitateur
/imitatˈœʁ/
قابل مقایسه
1
مقلد
دنبالهرو
1.l'enfant humain est beaucoup plus imitateur que l'enfant singe.
1. بچه انسان از بچه میمون مقلدتر است.
[اسم]
l'imitateur
/imitatˈœʁ/
قابل شمارش
مذکر
2
پیرو (سبک هنری)
3
(فرد) مقلد
دنبالهرو
1.Les imitateurs de Racine
1. مقلدین راسین
تصاویر
کلمات نزدیک
imbécile
imbuvable
imbu
imbriquer
imbiber
imitation
imiter
immaculé
immangeable
immanquablement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان