1 . زباله
[اسم]

les immondices

/i(m)mɔ̃dis/
قابل شمارش جمع مونث

1 زباله آشغال، خاکروبه

  • 1.Les trottoirs sont pleins d'immondices en raison de la grève des éboueurs.
    1. به دلیل اعتصاب ماموران شهرداری پیاده‌روها پر از زباله است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان