خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدیر اجرایی (نمایش، کنسرت)
[اسم]
l'imprésario
/ɛ̃pʀesaʀjo/
قابل شمارش
مذکر
1
مدیر اجرایی (نمایش، کنسرت)
گرداننده
1.Ce sont les imprésarios qui négocient les contrats des artistes.
1. این مدیران اجرایی هستند که در خصوص قرارداد هنرمندان مذاکره میکنند.
2.L'artiste a consulté son imprésario avant de signer le contrat.
2. هنرمند قبل از امضای قرارداد با مدیر اجراییاش مشورت کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
imprégner
imprécision
imprécis
imprudent
imprudence
imprévisible
imprévu
impudence
impudent
impudeur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان