خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غیرقابل پیشبینی
[صفت]
imprévisible
/ɛ̃pʀevizibl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: imprévisible]
[مذکر قبل از حرف صدادار: imprévisible]
[جمع مونث: imprévisibles]
[جمع مذکر: imprévisibles]
1
غیرقابل پیشبینی
پیشبینی ناپذیر
1.Chaque action peut avoir des conséquences imprévisibles.
1. هر عمل میتواند عواقب پیشبینی ناپذیری داشته باشد.
2.Ses réactions à cette nouvelle sont imprévisibles.
2. عکسالعملهای او به این خبر غیرقابل پیشبینی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
imprésario
imprégner
imprécision
imprécis
imprudent
imprévu
impudence
impudent
impudeur
impuissance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان