خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اجتنابناپذیر
2 . همیشگی
[صفت]
inévitable
/inevitabl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: inévitable]
[مذکر قبل از حرف صدادار: inévitable]
[جمع مونث: inévitables]
[جمع مذکر: inévitables]
1
اجتنابناپذیر
گریزناپذیر، حتمی
1.Conséquence inévitable.
1. نتیجه گریزناپذیر.
2.Dans de telles conditions, l'accident était inévitable.
2. در چنین شرایطی، تصادف اجتنابناپذیر بود.
2
همیشگی
جدانشدنی
تصاویر
کلمات نزدیک
inépuisable
inénarrable
inéluctable
inégalé
inégalité
iode
iota
irak
irakien
iran
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان