خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . افتتاح
2 . جشن افتتاحیه
[اسم]
l'inauguration
/inogyʀasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
افتتاح
گشایش
1.L'inauguration d'un resataurant
1. افتتاح یک رستوران
2
جشن افتتاحیه
1.Il y avait beaucoup de monde à l'inauguration du nouvel hôpital.
1. در جشن افتتاحیه بیمارستان جمعیت زیادی وجود داشت.
2.L'inauguration de mon nouveau restaurant aura lieu ce soir.
2. جشن افتتاحیه رستوران جدیدم امشب برگزار خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
inaugural
inaudible
inattention
inattentif
inattendu
inaugurer
inavouable
inavoué
incalculable
incandescent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان