[صفت]

incandescent

/ɛ̃kɑ̃desɑ̃/
قابل مقایسه

1 گداخته برافروخته، ملتهب

  • 1.Les braises étaient encore incandescentes le lendemain matin.
    1. چوب‌های نیمسوز همچنان فردا صبحش گداخته بودند.
  • 2.Métal incandescent.
    2. آهن گداخته.

2 (لامپ) رشته‌ای (لامپ) حبابی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان