خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غیرقابل کنترل
2 . غیرقابل اثبات
[صفت]
incontrôlable
/ɛ̃kɔ̃tʀolabl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: incontrôlable]
[مذکر قبل از حرف صدادار: incontrôlable]
[جمع مونث: incontrôlables]
[جمع مذکر: incontrôlables]
1
غیرقابل کنترل
غیرقابل جلوگیری
1.Des éléments incontrôlables.
1. عوامل غیرقابل کنترل.
2.Il est totalement incontrôlable.
2. او کاملا غیرقابل کنترل است.
2
غیرقابل اثبات
تصاویر
کلمات نزدیک
incontournable
incontinent
incontesté
incontestable
inconséquent
inconvenance
inconvenant
inconvénient
incorporer
incorrect
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان