خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تزریق کردن (پزشکی)
2 . (تدریجا و در خفا) نفوذ کردن
3 . رخنه کردن
[فعل]
infiltrer
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
تزریق کردن (پزشکی)
2
(تدریجا و در خفا) نفوذ کردن
3
رخنه کردن
رسوخ کردن، نفوذ کردن
(s'infiltrer)
تصاویر
کلمات نزدیک
infiltration
infidélité
infidèle
infester
infertile
infime
infini
infiniment
infinitif
infinité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان