خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحمیل کردن
2 . اعمال کردن (تنبیه، شکنجه)
[فعل]
infliger
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
تحمیل کردن
2
اعمال کردن (تنبیه، شکنجه)
تصاویر
کلمات نزدیک
inflexible
inflation
inflammatoire
inflammation
inflammable
influence
influencer
influent
influençable
influer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان