خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اثر گذاشتن روی
[فعل]
influencer
/ɛ̃flyɑ̃se/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: influencé]
[حالت وصفی: influençant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
اثر گذاشتن روی
تحت تاثیر قرار
1.Ce garçon influence beaucoup ses camarades.
1. این پسر روی بسیاری از دوستانش اثر میگذارد.
2.Le temps influence mon humeur.
2. زمان روی خلق و خویم اثر میگذارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
influence
infliger
inflexible
inflation
inflammatoire
influent
influençable
influer
infléchir
infobésité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان