خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لقاح
[اسم]
l'insémination
/ɛ̃seminasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
لقاح
بارور سازی
1.C'est une insémination artificielle.
1. این یک لقاح مصنوعی است.
2.L'insémination des bovins est de plus en plus courante.
2. لقاح گاوها بیش از پیش رایج است.
تصاویر
کلمات نزدیک
insécurité
insurrection
insurmontable
insurgé
insurger
inséparable
insérer
intact
intarissable
intellect
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان