خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اصرار کردن
[فعل]
insister
/ɛ̃siste/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: insisté]
[حالت وصفی: insistant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
اصرار کردن
تاکید کردن، پافشاری کردن
1.J'insiste sur ce point.
1. من روی این نکته تاکید میکنم.
2.Ma sœur ne voulait pas partir mais j'ai insisté.
2. خواهرم نمیخواست برود اما من اصرار کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
insistant
insistance
insipide
insinuer
insinuation
insolation
insolence
insolent
insolite
insoluble
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان