1 . تاسیس کردن 2 . ایجاد کردن
[فعل]

instaurer

/ɛ̃stɔʀe/
فعل گذرا و ناگذر

1 تاسیس کردن بنیان نهادن

2 ایجاد کردن برقرار کردن، درست کردن

  • 1.Il a instauré une nomenclature des composés minéraux.
    1. او فهرستی از ترکیبات معدنی درست کرد.
  • 2.Le gouvernement a instauré une nouvelle politique pour combattre la pauvreté.
    2. دولت برای مبارزه با فقر سیاست جدیدی را ایجاد کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان