خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آلت موسیقی
[اسم]
l'instrument
/ɛ̃stʀymɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
آلت موسیقی
ساز
1.Je sais jouer d'un instrument.
1. من بلدم یک ساز بزنم [بنوازم].
2.Jouez cette mélodie à l'aide d'un instrument.
2. این ملودی را به کمک یک آلت موسیقی بنوازید.
تصاویر
کلمات نزدیک
instruit
instruire
instruction
instructif
instructeur
insu
insubordination
insubordonné
insuffisamment
insuffisance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان