خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قابلفهم
[صفت]
intelligible
/ɛ̃teliʒibl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: intelligible]
[مذکر قبل از حرف صدادار: intelligible]
[جمع مونث: intelligibles]
[جمع مذکر: intelligibles]
1
قابلفهم
واضح، روشن
1.Ce texte n'est pas très intelligible.
1. این متن خیلی قابلفهم نیست.
2.Intelligible à tous.
2. قابلفهم برای همه.
تصاویر
کلمات نزدیک
intelligent
intelligence
intellectuel
intellect
intarissable
intempestif
intemporel
intempéries
intenable
intendance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان