خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدیر
[اسم]
l'intendant
/ɛ̃tɑ̃dˈɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
مدیر
ناظر، مباشر، پیشکار دارایی، مامور مالی
1.Intendant militaire
1. مدیران نظامی
تصاویر
کلمات نزدیک
intendance
intenable
intempéries
intemporel
intempestif
intense
intensif
intensification
intensifier
intensité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان