خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حس درونی
[اسم]
l'intuition
/ɛ̃tɥisjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
حس درونی
شم، الهام
مترادف و متضاد
pressentiment
déduction
avoir de l'intuition
شم قوی داشتن
Elle a de l'intuition.
او شمّی قوی دارد.
avoir l'intuition que...
حس درونی داشتن که...
Il a l'intuition qu'un problème va se produire.
او این حس درونی را دارد که مشکلی پیش خواهد آمد.
تصاویر
کلمات نزدیک
intuitif
intrépidité
intrépide
intrusion
intrusif
intègre
intégral
intégrale
intégralement
intégralité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان