خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دعوت کردن
[فعل]
inviter
/ɛ̃vite/
فعل گذرا
[گذشته کامل: invité]
[حالت وصفی: invitant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
دعوت کردن
1.J'aime inviter mes amis à dîner
1. دوست دارم دوستانم را برای شام دعوت کنم.
2.On doit l'inviter au mariage.
2. باید او را به (جشن) عروسی دعوت کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
invitation
invisible
inviolable
invincible
investiture
invité
invivable
invocation
involontaire
invoquer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان