خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جبرانناپذیر
[صفت]
irréversible
/iʀevɛʀsibl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: irréversible]
[مذکر قبل از حرف صدادار: irréversible]
[جمع مونث: irréversibles]
[جمع مذکر: irréversibles]
1
جبرانناپذیر
غیرقابل بازگشت، بازگشتناپذیر
1.La pollution peut avoir des conséquences irréversibles sur l'environnement.
1. آلودگی میتواند عواقب جبرانناپذیری در محیط زیست داشته باشد.
2.La situation est malheureusement irréversible.
2. متاسفانه وضعیت بازگشتناپذیر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
irrésolu
irrésistible
irréprochable
irrépressible
irréparable
irrévocable
irrévérencieux
isaac newton
isabelle
islam
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان