خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسرائیل
[اسم]
l'Israël
/isʀaɛl/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
اسرائیل
1.Mon cousin habite en Israël.
1. پسرعمویم در اسرائیل زندگی میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
israélien
isotherme
isoroku yamamoto
isolé
isoloir
issu
issue
issue de secours en cas d'incendie
istanbul
italie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان