خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (به رنگ) خاکی
2 . خرمالو
[صفت]
kaki
/kakˈi/
قابل مقایسه
1
(به رنگ) خاکی
خاکی رنگ
Des vestes/un manteau... kaki
ژاکتها/پالتویی... خاکی
1. Il portait un pantalon kaki.
1. او یک شلوار خاکی به تن داشت.
2. Je porte une veste kaki.
2. یک ژاکت خاکی تنم است.
3. Ne touchez pas ce livre kaki !
3. به آن کتاب خاکی رنگ دست نزنید.
ریشه این کلمه هندی است و جزو صفتهایی است که از طبیعت گرفته شده؛ از کلمه « خاک » بنابراین مونث و مذکر و جمع آن یکی است.
[اسم]
le kaki
/kakˈi/
قابل شمارش
مذکر
2
خرمالو
old use
مترادف و متضاد
plaquemine
Cultiver des kakis
خرمالو کاشتن
تصاویر
کلمات نزدیک
kakatoès
kafkaïen
k-way
k
j’aimerais beaucoup voir ce tableau.
kaléidoscope
kanak
kangourou
karaté
karine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان