خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نقص
[اسم]
la lacune
/lakyn/
قابل شمارش
مونث
1
نقص
مشکل
1.Le contrat commercial n'avait pas de lacunes.
1. قرارداد تجاری مشکلی نداشت.
2.Ma dissertation avait quelques lacunes, alors je l'ai réécrite.
2. مقالهام چندین نقص داشت، بنابراین آن را دوباره نوشتم.
تصاویر
کلمات نزدیک
lacté
lacrymogène
lacrymal
laconique
lacet
lacérer
lacéré
ladite
lagon
lagune
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان