1 . خرگوش 2 . گوشت خرگوش 3 . عزیزم!
[اسم]

le lapin

/lapɛ̃/
قابل شمارش مذکر
[جمع: lapin] [مونث: lapine]

1 خرگوش

  • 1.Regarde ce lapin blanc.
    1. به این خرگوش سفید نگاه کن.
Le lapin sauvage/domestique
خرگوش وحشی/اهلی
fourrure de lapin
پوست خرگوش

2 گوشت خرگوش

  • 1.La viande de lapin est une bonne source de protéines complètes.
    1. گوشت خرگوش منبع خوبی از پروتئین های کامل است.
[حرف ندا]

lapin

/lapɛ̃/

3 عزیزم!

  • 1.Dors bien, mon lapin !
    1. شب بخیر عزیزم.
  • 2.Ne t'inquiète pas, mon petit lapin !
    2. نگران نباش عزیزکم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان