خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خرگوش
2 . گوشت خرگوش
3 . عزیزم!
[اسم]
le lapin
/lapɛ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: lapin]
[مونث: lapine]
1
خرگوش
1.Regarde ce lapin blanc.
1. به این خرگوش سفید نگاه کن.
Le lapin sauvage/domestique
خرگوش وحشی/اهلی
fourrure de lapin
پوست خرگوش
2
گوشت خرگوش
1.La viande de lapin est une bonne source de protéines complètes.
1. گوشت خرگوش منبع خوبی از پروتئین های کامل است.
[حرف ندا]
lapin
/lapɛ̃/
3
عزیزم!
1.Dors bien, mon lapin !
1. شب بخیر عزیزم.
2.Ne t'inquiète pas, mon petit lapin !
2. نگران نباش عزیزکم.
تصاویر
کلمات نزدیک
lapider
laper
laos
lanterne
lanière
lapine
laps
lapsus
laquais
laque
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان