خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طلوع خورشید
[اسم]
le lever du soleil
/ləve də sɔlɛj/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: levers du soleil]
1
طلوع خورشید
1.Je veux toujours regarder le lever du soleil avec elle.
1. همیشه دلم می خواهد همراه او طلوع خورشید را نظاره کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
lever
levant
levain
leurrer
leurre
lever l'ancre
levier
levier de vitesse
levure
levé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان