خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مخمر
[اسم]
la levure
/l(ə)vyʀ/
قابل شمارش
مونث
1
مخمر
خمیرمایه
1.J'utilise de la levure de boulanger pour faire du pain.
1. من از خمیرمایه نانوا برای درست کردن نان استفاده میکنم.
2.Les boulangers utilisent souvent de la levure chimique.
2. نانواها اغلب از مخمر شیمیایی استفاده میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
levier de vitesse
levier
lever l'ancre
lever du soleil
lever
levé
levée
lexical
lexique
leçon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان