خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لبنانی
2 . (فرد) لبنانی
[صفت]
libanais
/libanɛ/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: libanaise]
[مذکر قبل از حرف صدادار: libanais]
[جمع مونث: libanaises]
[جمع مذکر: libanais]
1
لبنانی
(مربوط به) لبنان
1.Le taboulé est un repas libanais.
1. "تبوله" یک غذای لبنانی است.
2.Nous ne devons pas abandonner le peuple libanais.
2. ما نباید مردم لبنان را رها کنیم.
[اسم]
le Libanais
/libanɛ/
قابل شمارش
مذکر
2
(فرد) لبنانی
(فرد) اهل لبنان
1.La moitié des Libanais sont francophones.
1. نیمی از لبنانیها فرانسهزبان هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
liban
liasse
liant
liane
liaison
libeller
libellule
libellé
libertaire
libertin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان