خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کتابفروش
[اسم]
le libraire
/libʀɛʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: libraires]
[مونث: libraire]
1
کتابفروش
1.Le libraire a fait une nouvelle commande de romans pour sa librairie.
1. کتابفروش یک سفارش (کتابهای) رمان برای کتابخانهاش داده است.
2.Ma copine, elle est une libraire.
2. دوستم، کتابفروش است.
تصاویر
کلمات نزدیک
libido
liberté d'expression
liberté conditionnelle
liberté
libertin
librairie
librairie-papeterie
libre
libre comme l'air
libre-service
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان