خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محدودیت اعتبار
[اسم]
la limite de crédit
/limit də kʁedi/
قابل شمارش
مونث
[جمع: limites de crédit]
1
محدودیت اعتبار
1.Je n'ai pas été autorisé à augmenter limite de crédit.
1. من اجازه نداشتم محدودیت اعتبارم را افزایش بدهم.
2.Ma banque a récemment augmenté ma limite de crédit.
2. بانکم اخیرا محدودیت اعتبارم را افزایش داده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
limite
limitation de vitesse
limitation
limitatif
limier
limiter
limitrophe
limité
limoger
limon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان