خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خانه
2 . اسکان
[اسم]
le logement
/lɔʒmɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: logements]
1
خانه
منزل
les logements neufs/anciens/vacants...
خانههای نو/قدیمی/خالی...
1. Ce pays lutte depuis longtemps contre la crise du logement.
1. این کشور از مدت زمانی بسیار با بحران مسکن دست و پنجه نرم می کند.
2. Je dois chercher un logement provisoire.
2. باید به دنبال یک مسکن [منزل] موقتی باشم.
2
اسکان
تهیه مسکن
1.Le gouvernement n'arrive pas à donner le logement à tous les réfugiés.
1. دولت قادر نیست به تمام پناهندگان اسکان دهد.
crise du logement
بحران مسکن
1. Ce pays lutte depuis longtemps contre la crise du logement.
1. این کشور از مدت زمانی بسیار با بحران مسکن دست و پنجه نرم می کند.
2. La crise du logement est un problème récurrent.
2. بحران تهیه مسکن یک مشکل در حال پیشرفت است.
تصاویر
کلمات نزدیک
loge
logarithme
loft
locution
locuteur
loger
logeur
loggia
logiciel
logique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان