خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جایزه
[اسم]
le lot
/lo/
قابل شمارش
مذکر
1
جایزه
1.J'ai remporté un petit lot en jouant à la loterie.
1. به هنگام بازی لاتاری جایزه کوچکی بردهام.
2.Je ne veux pas rater le lot.
2. نمی خواهم جایزه را از دست بدهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
losange
losagne
lorsque
lors de
lors
loterie
loti
lotion
lotir
lotissement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان