خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نورانی
[صفت]
lumineux
/lyminø/
قابل مقایسه
[حالت مونث: lumineuse]
[جمع مونث: lumineuses]
[جمع مذکر: lumineux]
1
نورانی
درخشان، پر نور
1.L'enseigne lumineuse de cette pharmacie saute immédiatement aux yeux sur l'avenue Célestes .
1. تابلوی نورانی این داروخانه در خیابان "سلست" بلافاصله به چشم میخورد.
2.Votre appartement est très lumineux.
2. آپارتمان شما بسیار پرنور [روشن] است.
تصاویر
کلمات نزدیک
luminaire
lumbago
luisant
luire
lui-même
luminosité
lumière
lumières
lump
lunaire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان