خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجله
2 . برنامه (رادیویی، تلویزیونی)
[اسم]
le magazine
/magazin/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: magazines]
1
مجله
مترادف و متضاد
périodique
revue
un magazine de jardinage/littéraire...
مجله درباره باغبانی/ادبی...
1. Elle écrit des articles sur le vin pour un magazine français.
1. او مقالههایی راجع به شراب برای یک مجله فرانسوی می نویسد.
2. Je veux faire un magazine littéraire.
2. در صدد ایجاد یک مجله ادبی هستم.
2
برنامه (رادیویی، تلویزیونی)
1.À seize heures, la chaîne rediffuse son magazine scientifique.
1. ساعت 4 عصر کانال برنامه علمیاش را پخش میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
magasinier
magasin de vetêments
magasin de photo
magasin de disques
magasin de chaussures
magazine télé
mage
maghreb
maghrébin
magicien
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان