خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمشنوا
2 . (فرد) کمشنوا
[صفت]
malentendant
/malɑ̃tɑ̃dɑ̃/
قابل مقایسه
1
کمشنوا
1.Ce dispositif est parfait pour les personnes malentendantes.
1. این دستگاه برای افراد کمشنوا عالی است.
2.Le discours a été interprété en langue des signes pour le public malentendant.
2. این سخنرانی برای جماعت کمشنوا به زبان اشاره اجرا میشود.
[اسم]
le malentendant
/malɑ̃tɑ̃dɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
2
(فرد) کمشنوا
تصاویر
کلمات نزدیک
malencontreux
malencontreusement
maldonne
malchanceux
malchance
malentendu
malfaisant
malfaiteur
malfaçon
malformation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان