1 . بدرفتاری کردن با
[فعل]

maltraiter

/maltʀete/
فعل گذرا
[گذشته کامل: maltraité] [حالت وصفی: maltraitant] [فعل کمکی: avoir ]

1 بدرفتاری کردن با با خشونت رفتار کردن با

  • 1.Cet enfant a été maltraité.
    1. با این بچه با خشونت رفتار شده است.
  • 2.Mes parents m'ont dit de ne jamais maltraiter les animaux.
    2. والدینم به من گفته‌اند که هیچ‌گاه با حیوانات بدرفتاری نکنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان