1 . (خود را) آرایش کردن
[فعل]

se maquiller

/makije/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: maquillé] [حالت وصفی: maquillant] [فعل کمکی: être ]

1 (خود را) آرایش کردن

  • 1.Il devait se maquiller pour changer la forme de son visage.
    1. او برای تغییر حالت چهره‌اش باید آرایش می کرد.
  • 2.Je dois me maquiller. - Bon, j'attends dans la voiture.
    2. باید آرایش کنم. -بسیار خب، داخل ماشین منتظرت هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان