خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بتونه کردن
[اسم]
le masticage
/mastikaʒ/
قابل شمارش
مذکر
1
بتونه کردن
دوغابریزی، تزریق دوغاب
1.Il faudrait refaire le masticage de cette fenêtre.
1. باید این پنجره را دوباره بتونه کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
mastic
master 2
master 1
master
massue
mastiquer
mastoc
mastodonte
masturber
mat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان