خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسابقه
[اسم]
le match
/matʃ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: matchs]
1
مسابقه
1.Il parlait toujours de match de boxe entre nous.
1. او در بین ما همیشه از مسابقه بوکس حرف می زد.
2.Le match de foot commence dans une demi-heure.
2. مسابقه فوتبال تا نیم ساعت دیگر شروع می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
matador
mat
masturber
mastodonte
mastoc
match nul
matelas
matelassé
matelot
mater
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان