خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چشم بد
[اسم]
le mauvais œil
/movɛz œj/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
چشم بد
چشم شور
1.C'est bon contre le mauvais œil aussi.
1. این (کار) برای غلبه بر چشم بد نیز خوب است.
2.C'est un gentil garçon, mais il a le mauvais œil.
2. او پسر مهربانی است اما چشم شوری دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
mauvais sens
mauvais esprits
mauvais
maussade
mauritanien
mauvaise foi
mauvaise herbe
mauvaise odeur
mauve
mauviette
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان